شماره ‌های پیشین


شماره اول

شماره دوم
 سايت‌های ديگر:
  
ه

 

 ناصر شهی

معرفی و بررسی کتاب

نسخهء پی دی اف


 


تازه گي ها کتاب دوست فرزانه، داکتر مجيب الرحمانِ کوير، عضو کادر علمي فرهنگستان علوم پزشکي کابل، به دستم رسيد که از خواندن  آن بهره هاي فراوان بردم. کتاب "واقعات عاجل يورو لوژی "چنان که از نامش بر مي آيد، اثريست در برگيرنده ی مسائل يورو لوژی که به خامه ی توانای  این داکتر جوان و پرکار  نگاشته شده و در تابستان سال 1385 خورشيدي، در دو فصل و يک صد و بيست و سه صفحه در کابل به چاپ رسيده است. اين اثر را مي توان یک گامِ ارزنده در مسائل ِ پزشکي افغانستان دانست، زيرا نخستین باريست که کسي درکشور ِ ما به  واقعات عاجل  يورولوژي  پرداخته است. این مساله با توجه به واقعات پی-درپی یورولوژی و نیاز های روزافزون پزشکان ما  به این علم  از اهمیت ویژه ی برخوردار است.

بي گمان، پزشک شدن به معني پزشک ِ خوب بودن نيست و اين  آفرینش است که  او را ويژه گی مي بخشد. داکتر کوير پس از چند سال تلاش و پیگیری اينک نخستين کارش را به جامعه ی علمي افغانستان ارايه کرده است، جامعه  ای که در چند سال ِ  گذشته نتوانسته است پنج اثر علمي  را بیافریند. این مساله برای من زیاد حیرت آور نیست ونباید هم باشد، زیرا در سرزمین ِ که فقر ِ خوراک، انیشه وِفرهنگ، فرادست تراز هر پدیده ی عمل می کند، انتظار بالای هم نباید داشت و یا هم فغان و ناله ای سر داد.  باری ، به آنچه که داریم اگر انگشت شمار هم باشند،  شادمان باید شد و آفرینش گران ِ علم را در این قحط سالی ای دانش و اندیشه باید ستود.

ورود ِ واقعات ِ عاجل ِ یورولوژی به جامعه ی دانشگاهی ما را ، می باید رویدادی فرخنده و با اهمیت در زمینه ی نشر آثار علمی  در افغانستان دانست. با دريغ و درد فراوان بايد گفت که آفرينش آثار علمي در کشورِ ما از شمار انگشتان دست هم فراتر نمي رود، و اين در حاليست که ما نسبت به هر زمانِ ديگر،  نياز های روز افزون  مان را به دانش های مدرن می بینیم و احساس می کنیم. در دانشگاه هاي پزشکي افغانستان به جز از چند نمونه ي انگشت شمار، و آنهم از منابع پيشين، به کمتر کتابي بر مي خوريم که در انها  بتوانیم نشان  ِاز تجربه ها و دانش های  مدرن ِ  امروز را پیدا کنیم.

آنچه بر اهمیت ِ این اثر می افزاید و شاید بیشترین اهمیت آن،  چشم دید ها، تجربه های شخصی و نمونه های اند که داکتر کویر خود در جریان کار های علمی و تجربی در بخش یورولوژی  فرهنگستان ِ علوم پزشکی کابل ( بیمارستان چهارصد بستر) به آنها برخورده است. این کار در نوع خود برای پزشکان ما ، رویدادی ارزشمند و فرخنده ای ست. مسائل ِ پزشکی و در کل نمونه های بیماری  ما در افغانستان، تا اکنون بیشتر از منابع  و  پتالوژی (درد شناسی) های کشور های دیگر بوده و ما در گذشته هیچگاهی نتوانسته ایم نمونه های از پتالوژی و منابع پزشکی خود افغانستان داشته باشیم.

فصل  نخست ِ این کتاب در برگیرنده ی بیماری های تروماتیک مربوط به دستگاه  ادراری و تناسلی ست، که داکتر کویر به شیوه ی سیستمانه به آنها برداخته است. در این فصل، او افزون بر تجربه ای خودش از پژوهش های دانشکده ی جراحان امریکا و منابع معتبر  علم یورولوژی  نیز بهره برده است. فصل  دوم کتاب، واقعات عاجل غیر تروماتیک دستگاه ادراری و تنلسلی را بررسی می کند. در کل میتوان گفت که مسائل یورولوژی در این کتاب به شکل جامع بررسی شده است و  شاید  که این اثر در آینده بتواند یکی از منابع باارزش در پژوهش های یورولوژی افغانستان شود.

افزون بر ارزش های یاد شده، این کتاب کاستی های را نیز در خود دارد که نمیتوان به ساده گی از آنها چشم پوشید.  یکی از کاستی های مهم در این کتاب ، کاربرد بیش از حد ِ واژگان عربی ست که در بسا موارد، فهم یک متن علمی را برای خواننده ی پارسی زبان ویا پارسی دان دشوار ساخته است. برداختن به چند-و چون این مساله نیاز به یک بررسی همه جانبه دارد که در مجالی دیگری باید. من در این نوشته گوشه ای از دیدگاه های خودم را با دوستان در میان می گذارم .

کاربرد ِ بیش از اندازه ی واژگان عربی در متون درسی دانشگاه پزشکی کابل،  از دید ِ من پیشینه ای تاریخی دارد. برای دقیق دانستن و ریشه یابی این کار، ناگزیر یک نگاه  تاریخی به این این مساله بیاندازیم. این نهاد علمی که اکنون دانشگاه پزشکی کابل نام دارد، هفتادو شش سال پیش از امروز به کمک و همکاری کشور های ترکیه و فرانسه در کابل ایجاد شد.     منابع درسی و برنامه های آموزشی این دانشگاه، در آغاز به همکاری کشور های یادشده به پیش برده میشد. ترک ها دست ِکم چهارده سال با این نهاد  پیگیرانه همکاری  داشتند  که پسانتر ها این همکاری ها ادامه نیافت و  اما فرانسوی ها همکاری های شان را همچنان  ادامه دادند.

در   یا Curriculumبرنانه های آموزشی این نهاد ، سهم ِ کشور ِ ترکیه زیاد  چشمگیر به نظر می رسد. بیشترین واژه های کار گرفته شده در زبان ومتون درسی این دانشگاه، واژه های اند که در ترکیه ی عثمانی  آن زمان ساخته شده اند.  شهر استانبول در ترکیه ی عثمانی با توجه به نزدیکی آن با یونان از مرکز های عمده ی پژوهش های علمی و فرهنگی آن زمان بود. در نتیجه بیشترین واژه های ساخته شده در زمنیه ی مسائل علمی آن روز،  از ترکیه ی عثمانی به کشور های همجوار آن مانند ایران و افغانستان، وارد شده و رواج بیشتری پیدا کردند. این روش  از نگره ی من  ،  پاسخ گویی مسائل و نیازمندی های زبانی آن روز جامعه بود . ما امروز در زمان ِ دیگری زنده گی می کنیم و نیازمندی ها و مسائل زبانی دیگری داریم و این کار، زبان ِ ما را وا می دارد تا خودش را بر اساس ِ نیازمندی زمان ِ کنونی  سازگار کند.  زبان و متون درسی این دانشگاه در زمان کنونی  نیروی رسانش و نقش تحلیلی و مفهومی خودش را از دست داده است . به چند نمونه نگاه کنید:

عظم ِ قص، عظم ِ عانه، اثناعشر،کسر ِ قضیب،تمزق،مصدومین،طرق ِ فمی، اوعیه، تنقیص ِ ازیما،عظام حوصله، تثقب ....

در کتاب  ِ"واقعات ِ عاجل ِ  یورولوژی" ده ها و صد ها نمونه ای از این دست وجو دارد که هیچ مفهومی را برای خواننده ای آن نمی رساند و خواننده ناگزیر است تا این نام ها را طوطی وار از بر کند.  پزشکان و دانشجویان ِ ما در واقع با دو زبان سرو کار دارند ،  یکی زبان ِ رایج در متون درسی که باید آنرا از برکنند و دیگری زبان ِ که به آن می اندیشند و ناگزیر اند معنای اصلی این واژه ها را با زبان  پارسی بدانند. این کار سبب شده است تا بخشی بزرگی از نیرویی ذهنی آنها  به از بر کردن ها مصرف شود. با این زبان دانشجو نمی تواند متن های علمی و پژوهشی را خوب بیاموزد زیرا این نام ها هیچ گونه مفهومی را در ذهن او شکل نمی دهد.

اگر به نمونه های بالا درست دقیق شوید، در  خواهید یافت که آن نام ها نه عربی و نه پارسی ، بل نیمه عربی و نیمه پارسی اند. اگر شما از هر عرب زبان و یا پارسی زبان در  مورد ِ این نام ها بپرسید، از معنای آنها چیزی نخواهند فهمید. اگر ژرف تر بیندیشیم، در خواهیم یافت که در صد  ِ واژه های عربی تبار در نظام ِ آموزشی ما به نود یا بیشتر از آن خواهد رسید.   

اکنون پرسشی  عمده ای که در برابر ِ ما وجود  دارد این است که آیا دانش و اندوخته های مدرن ِ امروز را میتوان با یک چنین زبانی فرا گرفت؟ آیا زمان ِ آن نیست که این زبان از نو و با توجه به نیازمندی های امروز مان بازنگری شود؟

باری، برای دانستن ِ دانش های مدرن، ناگزیر زبان ِ مدرن باید داشت در غیر آن کار ِ ما به طوطی پروری می انچامد.

دانشمند ِ فرهیخته و دوست ِ فرزانه ام، آقای داریوش آشوری در این مورد سخن بایسته ای دارد که آنرا همچون گفتاورد در این جا می آورم .

او می گوید:

" در نظامِ آموزشِ طوطی‌پرورِ ما-- که تنها کارِ آن انباشتنِ ذهن‌ها از مشتی «محفوظات» است— هرگز چیزی به نام «اندیشیدن» و روش‌هایِ آن-- که بنیادِ آموزشِ مدرن است‌-- طرح نشده است. بنا بر این، خود باید آستین بالا بزنیم و آنچه را که هرگز به ما نیاموخته اند، بیاموزیم."

من یکسره خواهان ِ کِنار گذاشتن ِاین زبان نیستم و برعکس چنین می اندیشم که از زبان موجود در متون درسی این دانشگاه،  میتوان به عنوان یک دستمایه ی زبانی برای بهتر شدن و ساده شدن زبان کار گرفت و این را نیز می دانم که هر رشته ای علمی، ترمنالوژی ویژه ی خودش را دارد.

من به هیچ وجه خواهان برگرداندن ترم های علمی به پارسی نیستم، زیرا این کار نه در توان ِ من است و در مواردی بی شماری امکان ناپزیر هم است. زبان ِ علم را برای مردمان ِ کوچه و بازار نساخته اند، زبان ِ علم را برای دانشوران و پژوهنده گان ِ آن ساخته اند. آنچه من می گویم این است که به جایی  کاربرد واژگان ِ که هیچ گونه مصداق ِ معنایی و کاربردی در زبان ِ ما ندارند ،  میتوان از واژگان ِ ساده و زیبایی که در زبان ِ گفتار ِ روزمره ی مان وجود دارند کار گرفت . برای دانستن ِ بهتر ِ یک متن به ویژه علمی آن نیاز است تا زبانی را  به کار ببریم که ساده و روشن باشد. از دید ِ من در زبان ِ امروزین ما ، بیشترین نام های اندام های بدن، بیماری ها و در مواردی دارو ها نیز وجود دارند که میتوان آنها را به آسانی به کار گیریم.

خوشبختانه زبان پارسی امروز، افزون بر اینکه زبان ِ شعر و ادبیات است، بخشی بزرگی از نیازمندی های ما را در زمینه های گوناگون علمی نیز پاسخ داده است. چاپ ِ روزافزون ِ فرهنگ ها در رشته های گوناگون علمی، ترجمه ها و پژوهش های بیشمار ِ علمی ما را امیدوار تر ساخته است. سهم دوستان و هم زبانان ِ ایرانی ما در این کار بزرگ فرهنگی زیاد چشمگیر است و سهم ما با این همه ادعا و سرو صدا ها همان نسبت ِ قطره در مقابل دریا هم نیست.

من به عنوان مقایسه  چند نمونه از واژگان ِ کار گرفته شده در کتاب ِ " واقعات عاجل یورولوژی" را در اینجا می آورم و در مقابل پیشنهاد های پارسی آنرا نیز می نویسم و از دوستان ِ پزشک و خواننده گان این نوشته می خواهم داوری ها و دیدگاه های شان را در این باب بنویسند.

عربی

پارسی

تمزق

پاره شدن، پاره گي  

 مصدومين

 آسيب ديده گان

حالب

ميزناي ، مجراي فيبري – عضلاني که ادرار ازگرده از درون آن گزشته و به آبگاه ميرسد.

احليل

 ميزراه، پيش آب راه، مجرايي که از ميان آن ادرار از آب گاه به خارج ار بدن پرتاب مي گردد .

کليه

گَََرده

از طرق فمی

از راه دهن

اوعیه

رگ

تثقب

سوراخ شدن

تداوي

 درمان

تور

 مآماس؛ آماسیدن

تقبض

فروگرفتگی

امعا

روده ها،اندرونه

انسداد

بند شدن ،فروبستگی

انساج

 بافت ها

ادويه

دارو

تنقيص اذيما

ورم‌کاهی؛ آماس‌کاهی

وفات مريض

مرگ بيمار

وخامت مريض

 بدتر شدن، رو به تباهي رفتن،خراب شدن ِ بيمار.

احتباس ادرار

حبسِ ادرار؛ ادراربستگی

خياطه ها

درزها، بخيه ها

ترضيضات قحفي

آسيب هاي جُمجُمه اي

ناحيه مکسوره

ناحيه شکسته

ترضیضات قضیب

ترکیده گی با شکسته گی آلت مردانه. در فارسی برای آلت تناسلی مردانه نره و نره گی را هم داریم.

بطن

شکم

جروحات

آسيب ها، زيان ها، گزند ها

جرعه

زخم

عظام حوصله

استخوان هاي لگن خاصره، استخوان هاي لگني.

عظم عانه

استخوان شرمگاه

عظم ِ قص

استخوان سینه

عظم ِ ترقوه

استخوان طوقک ِ شانه ( با توجه به شکل آن)

عظم کتف

استخوان بیلک ِ شانه   (به توجه به شکل آن)

تصنيف

دسته بندي، رده بندي

رقيق

آبگين

ستونفقرات 

پيوند جلدي

ستون مهره ها

پيوند پوستي يا پوست پيوندي

 هر يک از33 استخوان ستون مهره اي ( يا نخاعي )  در بر گيرنده 7 مهره گردني(سيرفيکال)  12 مهره پشتي(توراسيک).5 مهره کمري (لومبال) .5 مهره خارجي (سکرال). و 4 مهره دنبالچه اي (کوکسيکي) ميباشند. در زبان گفتار همه ميگويند مهرهءکمرم و يا هم مهره گردنم درد ميکند . هيچگاهي نشنيده ايم که کسي گفته باشد فقره ی کمر و يا هم فقره ی گردنم درد ميکند.

Penetrating به فارسی رخنه گر، تیز  و شکافنده است . نافذه کمترین معنی را می رساند   برگردان فارسي فعل  

Infectio : برگردان بهتر ِ آن گندیده گی، آلوده گی بدن به مکروب است، معادل ِ انتانات کمترین معنی را می رساند. 

 Management: برگردان خوب تر ِ آن به جایی اهتمات ، تدبیر، چاره اندیشی و یا هم مهارگری ست.  

 Trauma ترضيض يا صدمه

واژه تروما معني هاي گوناگون دارد. هول – هراس-وحشت. در روان شناسي به آن روان گزيدگي –وحشت زدگي ميگويند. در پزشکی،  زخم، زخمگيني ، آسيب، ضربه در زبان گفتار معني آن لطمهَ روحي، ضايعهَ روحي است. به پندار من کاربرد آسيب و يا هم ضربه بهتر از صدمه و ترضيض است. در مواردي همين اصطلاح تروما يا تروماتيک آسانتر از برگردان آن است. ["روان‌گزیدگی" پیشنهادِ داریوش آشوری است و در فارسی تاکنون به کار نرفته است. البته برای هر کلمه بر حسبِ متنِ کاربردی آن می‌توان دو یا چند کلمه در زبانِ دیگر گذاشت. مانندِ همین مورد.]

Anterior =  قدامي. پارسی آن 1.پيشانه،پيشين2. پيشتر،پيشايند  ميباشد.

posterior = خلفي . پارسي . پسين، دنبالين ، سپسين ، پس آيند.  

Superior = علوي. پارسی زَبَرین 

Inferior = سفلي . پارسي-پَست، پَست تر، فرودست،زيرين، فُرودين. 

Prepuce غلفه  =  پوست پيشين ، چين پوستي که روي گلانس گرفته است معادل فارسی آن است . 

Congenital ولادی = برگردان بهتر مادرزاد یا مادرزادی.

 Inspection = تفتیش- برگردان ِ پارسی بازرسی است.

palpation  جس- فارسي آن بساویدن است،بساوش:معاینه با دست. (احساس با دست ، بکار بردن انگشتان با فشار کم مصدر بساویدن هم در فارسی به معنای لمس کردن داریم. شاید بشود زنده اش کرد.

کاربرد ِ پسودن به جایی لمس در متون ِ پیشین آمده است،به گمانم ابوریحان البیرونی آن را به کار برده است.

  قرع- پارسي آن دق است. دق همان ضربه هاي کوتاه و تيزي اند  که براي تشخيص وضعيت ناحيه زير ضزبان و    شنيدن صداي رسيده به ناحيه اي وارد ميشوند. لذا ميتوان مانور هاي ديگري که در تشخيص فيزيکي  بيمار اهميت دارند را نيز به فارسي بر گرداند.

Auscultation  اضغا - پارسي آن شنيدن است. گوش کردن به صدا هاي  داخلي بدن براي پي بردن به وضعيت احشاٍ  ِداخل قفسهء سينه و شکم و همچنين تعيين ِحاملگي نيز از اين روش کار ميگيرند. اين روش ممکن است با گوش غير مسلح  و يا به کمک گوش پزشکي نيز انجام شود.

بازرسی،لمس،دق و شنیدن چار روش مهم در تشخیص فزیکی یک بیمار است که در افغانستان به نام های تفتش، جس،قرع و اضغا معروف اند.

Duodenum اثنا عشر. فارسي. دوازدهه ،بخش اول روده باريک که از پيلور تا ژژونوم امتداد دارد.

EPididymis  بربخ – پارسی آن روخاگ است.

Masturbation  استمنا. فارسي آن خود ارضائي است.

Laceration  زخم، پاره گي، بريده گي پیشنهاد های خوبی اند که میتوان آنها را به جایی جرعه به کار برد..

Scrotum سفن -  پارسي آن خاگ پوش است.

1 بهبود،بهبود يابي،تندرستي دوباره. 2 باز يافت،باز ستاني، پس گيري.  شاید برگردان بهتری به Recovery  باشد.

 
ِ برگردان   اناستموزس به تفمم شايد به عربي درست باشد، اما هيچ مفهومي را در ذهن يک خوانندهء فارسي دان تداعي نميکند. اگر اين اصطلاح را به فارسي برگردانيم باز هم نياز به توضيح بيشتري داريم تا همهء آن مفهوم ها را برساند . زيرا در اين صورت خواهيم گفت:

 1- پيوستگي يا پيوند بين عروق بوسيله کانال هاي هم جوار یا collateral

2- پيوستگي يا پيوند ناشي از جراحي، تروما و يا بيماري بين دو اندام که به طور طبيعي جدا از يکديگر اند.

هم دهانگی:

برگردان خوبتر و دقیق تر   ستریکچر به جای تضیق، تنگی است. تنگی غیر طبیعی یک مجرا یا معبر.

گاه  درک برخي از واژه ها و ترم هاي بيگانه  در پزشکي به مراتب راحت تر از برگردان آنان به زبان اصلي بوده و نيازي  به برگردان شان ديده نميشوند.  از اين شماز اند واژه هاي چون:

,Dialysis،sepsis،pneumothorax،haemostasis،haematuria،crepitation،phimosis،priapiasm,Anastomosis,.

برای برگزیدن معادل ابتدا به این امر توجه کرد که آیا واژه به معادل نیاز دارد یا نه. این امر مستلزم آن است که بدانیم آن کلمه را به فارسی می دانیم یانمی دانیم. به چند نمونه نگاه کنید:

 Hydrothorax: آب جنبی- تراکم نابهنجار در حفره ی جنب.  

.Epigastrium: بالا شکم- منطقه ی میانی بالای شکم

Hypogastrium: پاین شکم – بخش میانی پایین ترین قسمت شکم.

 pleurotomy: جنب شکافی – ایجاد برش در حفره ی جنبی از زاویه ی دیواره ی قفسه ی سینه.    

 
 لازم به یادآوریست که پاک شدن ِ زبان از واژه های بیگانه ، امریست غیر منطقی و علمی،  زیرا زبان ها در جهان ِ کنونی با همدیگر داد-و ستد فرهنگی دارند، اما این داد- و ستد به پیمانه ای نیست که هویت ِ فرهنگی و ساختاری زبان دیگر را از میان بردارد.

من هیچگونه ادعای ندارم که پیشنهاد های بالا  ، کامل و دقیق اند، اما آرزومندم دوستان ِ که در این مورد صاحب نظر اند، با پیشنهاد های دقیق و سازنده بتوانند در گشودن و بسط دادن این مسائل سهم گیرند. شاید از مجموع پیشهناد ها و بررسی های خوب بتوانیم به این مشکل فرهنگی که گریبانگیر ما است راه حل مناسبت تر پیدا کنیم. در با هم اندیشی می توان این مسائل را به خوبی و با دقت ِ علمی به سامان رساند.

 باری، برای ساختن ِ یک زبان علمی ساده و روشن،  ما نیازمند ذهن های پژوهشگر، منطقی و تحلیل گر هستیم.      

پراختن به این مساله با دید ِ احساسی و عاطفی که در مواردی با احساس های قوم گرایانه و شوونیستی اش نیز همراه می شود به دور از منطق و پژوهش  ِ علمی ست. مراد اصلی، افزودن به توانایی ذهن در تفسیر راز های هستی و پی بردن به مسائل علمی ست. و سخن در چگونگی افزایش به این توانایی و نحوه ی راه جستن به کمال فکری و دست یابی به جلال ذهنی است.

اوکام متفکر بزرگ انگلیسی عقیده دارد که زبان به هر اندازه که ساده ، روشن و به دور از ابهام باشد، به همان اندازه به خرد نزیدک تر است. در واقع این زبان ِ مدرن است که ذهنیت ِ مدرن را می آفریند.

انتقال ِ مفهوم در زبان های مدرن اهمیت ِ ویژه ای دارد.

دوست فرزانه و فرهیخته ام محم.د فلکی می گوید:

" مدرن بودن نگاه ژرف کاوانه ی می طلبد، نگاه که بنیاد های گذشته و اکنون را به پرسش کشد، آن هم پرسشی که همه ی پدیده ها و مقوله ها را، حتی آنهای را که ساده و روشن به نظر می رسند، در برگیرد."

 به گمان ِ من یکی از راه های به سامان رسیدن زبان و متون درسی مناسب در کشور ما ، به استقلال رسیدن دانشگاه ها و نهاد های علمی و پژوهشی ست. در کشور های پیشرفته پژوهش گران و کارشناسان رشته های گوناگون علمی،  آزادی کامل خود را دارند تا آنچه را که نیاز دارند بسازند. 

هرچند رشد و بالنده گی یک چنین اندیشه های به بستر های  مناسب و ذهن های پژوهنده و مدرن بسته گی دارد و نمیتوان چنین نسخه های را یک باره و بدون اندیشه به سرزمین و بستر فرهنگی وارد کرد که در هزاره ی سوم هنوز هم در زنجیره ای قوم و قبیله و فقر و بیداد به سر می برد. به سامان رسیدن این مسائل با  توجه به ساختار فرهنگی- اجتماعی و محدودیت های تاریخی و  اقتصادی جامعه ی ما، دشوار به نظر می رسد، اما این گپ به معنی این نیست که ما از این اندیشه ها غافل بمانیم.

 اگر بیماری ها و ناهنجاری های نظام آموزشی و درسی ما، از یکسو برآیند ِ فقر و بیداد و نبود برنامه های آموزشی است، از سویی به گمام ِ من ریشه درتعصب و بی خبری ما نیز دارد. برای داشتن ِ یک برنامه ی آموزشی و زبان در خور آن شاید نیاز به اقتصاد بالایی نداشته باشیم. از دید من آنچه در این جا اهمیت فراوان دارد این است که ما ذهن ها و روان های مان را از زنجیر های قوم و قبیله رها سازیم و با دید و منطق علمی مسائل و نیازمندی های مان را دریابیم.

 داشتن ِ یک زبان ِ پویا ، ساده و روان و زبان ِ که بتواند متن های علمی و پژوهشی را به شیوه ی درست ِ آن به ما بیاموزاند، از دیر باز یکی از درگیری های اصلی ذهن ِ من بوده است .

  از کدام روزنه ها می توان به این مسائل نگریست ؟  راه حل ها و پیشنهاد های سازنده کدام ها اند ؟  صادقانه باید بگویم که پرداختن به چند- و چون ِ این کار را در حوزه ی صلاحیت ِ خود نمیدانم زیرا من زبانشناس نیستم. اما به عنوان یک پزشک که همواره درگیر ِ این مسائل بوده ام، در حد فهم و آگاهی ام پیشنهاد های دارم که شاید بتواند زمینه ساز و آغاز گر ِ یک گفتمان ِ سازنده در این باب شود.

من دست اندر کار ِ نوشتن ِ رساله ای هستم زیر نام " باز نگری زبان و متون ِ درسی در دانشگاه های پزشکی افغانستان" که امیدوارم بتواند تا حدی به پرسش های بالا پاسخ گوید.

در پایان لازم است یک بار ِ دیگر از کار ها و تلاش های فکری و خستگی ناپزیر داکتر کویر قدردانی کنم. در کشور فقیری چون افغانستان، تولید ِ یک اثر علمی کار سترگی ست که ارزش آن را هر کس نمی داند. در واقع باید گفت که این اثر اغاز ِ پروازیست در افق های گسترده ی دانش. داکتر کویر با این اثر اش یکی از سنگ بنا های مهم و با ارزشی را در پژوهش های علمی افغانستان گذاشته است. تردیدی نیست که فعالیت های علمی پزشکی به هرگونه که باشد به پیشرفت و به سامان رسیدن سطح حرفه ی پزشکی  کمک می نماید. من کار او را می ستایم و پیروزمندی های بیشتری در کار های پژوهشی در آیینده برایش آرزو می کنم.

مُرداد ماه 1387 

Arnhem/ Holland


آویزه ها:

در برگردان برخی از واژه ها و ترم  ها به فرهنگ های زیر مراجعه کرده ام:

1: فرهنگ علوم انسانی، ویراست دوم، داریوش آشوری

2: تعریف ها و مفهوم فرهنگ ، داریوش آشوری، چاپ سوم زمستان 1386 خورشیدی.

" اگرچه واژه ی " اصطلاح  در فارسی، با توجه به پیشینه ی کاربرد ِ آن، برای ترجمه ی ترم((term/terme در زبان های انگلیسی و فرانسه به کار می رود، ولی برای افزودن بر دقت کاربرد ِ مفهوم ها پیشنهاد داریوش آشوری آن است که اصطلاح را تنها برا(idiom/idiome) به کار برد و ترم را به صورت وام واژه  برای اصطلاحات ِ علمی و فلسفی. زیرا اصطلاح به معنای واژه یا عبارت ِ خود جوشی ست که در قلمروی از زبان، چه عامیانه چه دانشورانه، پدید می اید، در حال که تِرم به معنای واژه یا عبارت وضع شده و تعریف شده برای یک مفهوم علمی و فلسفی ست.

مفهوم  اصطلاح و ترم را که در بالا توزیع شده است ، از کتاب تعریف ها و مفهوم فرهنگ ، داریوش آشوری گرفته ام و گمان می کنم که ما تا هنوز این دو را درست به کار نمی بریم.

The Oxford Medical dictionary, 5th edition.3

4.ِDorland's pocket Medical Dictionary

Oxford Advanced Learner's Dictionary, 7th edition.5

شناسنامه ی کتاب:

نام ِ کتاب: واقعات عاجل یورولوژی

نام ِ نویسنده: مجیب الرحمن کویر

سال و جای چاپ: 1385 خورشیدی، کابل

ناشر: نویسنده